احتمال به وجودآمدن یک واشر آهنی خودبه خود در گیتی چقدر ؟ این سیناریو در نظر بگیر: بعداز تشکیل یه ستارهء خاص این ستاره عمرش تمام شد سپس منفجرشد تکه های آهن تشکیل شد یکی از این تکها بصورت تیله دقیق ...
مثال کودکانهای برای زیر سوال بردن فرگشت هست. اول اینکه فرگشت برای موجودات زنده که خودشونو با شرایط تطبیق میدن استفاده میشه نه واشر فلزی! دوم اینکه فرآیند فرگشت طی چند هزار نسل و چند میلیون سال اتفاق ...
we’re going to change it like it’s a TV set and we’re going to play around with it.
Play around with something means: امتحان کردن روشها یا چیزهای مختلف قبل از انتخاب یکی از آنها. مثلا برای خرید یک وسیله الکترونیکی مثل تلویزیون شما ممکن است ایدههای مختلف یا انواع مختلف را در نظر بگیرید. این امر شامل یک برنامهی تلویزیونی و مسائل مشابه دیگر نیز میشود.
مثلا به جای اینکه بگن everest mount میگن mount everest و یا خیلی موارد دیگه؟
کوه اورست ترکیب مضاف و مضاف الیه هست.
احتمال به وجودآمدن یک واشر آهنی خودبه خود در گیتی چقدر ؟ این سیناریو در نظر بگیر: بعداز تشکیل یه ستارهء خاص این ستاره عمرش تمام شد سپس منفجرشد تکه های آهن تشکیل شد یکی از این تکها بصورت تیله دقیق ...
درود بر شما شما میپنداری[یه چیزی تو این مایهها] که خدا یک جایی نشسته و هر زمان حوصلهاش سر رفت از روی سرگرمی ناگهان یک جاندار یا یک ستارهای، کهکشانی، یا یک اتم، مولکول چیزی میآ ...
back on track Steerin clear Flat out back in the saddle road hog
1. برگشتن به روال یا مسیر درست 2.دوری کردن/فاصله گرفتن 3. حداکثر سرعت یا تلاش 4. کاری را از سر گرفتن 5. راننده بی دقت / متخلف
معنی ضرب المثل چو به گشتی طبیب از خود میازار جراغ از بهر تاریکی نگهدار
می گوید هنگامی که بیماری ات خوب شد طبیب (پزشک )را از خودت ناراحت نکن ، فکر نکن چون خوب شدی دیگر بیمار نمی شوی ، چراغ را برای زمان تاریکی حفظ کن . یعنی قدرشناسی باشدو به فکر آینده نیز باش
معنی ضرب للمثل ابر اگر آب زندگی بارد هرگز از شاخ بید بر نخوری با فرومایه روزگار مبر کز نی بوریا شکر نخوری
کسی یا چیزی که استعداد و توانایی انجام دادن کاری را ندارد هیچ چیزی نمی تواند اثری در آن بگذارد ، مانند درخت بید که میوه ندارد و با انسان پست نیز روزگار و عمر خود را سپری نکن که چیزی گیرت نمی آید انسان پست چون بوریا است که نمی توان امید داشت از او شکر به دست آوری .
Since this episode is supposed to be an introduction We don’t have a lot of content to introduce here But
از اونجایی که این اپیزود قرار است ...
فاعل + had + اسم مفعول( past participle) معنی عبارت بالا: او دیده بود... گذشته کامل برای بیان اتفاقهایی به کار میرود که در گذشته قبل از عمل دیگری در گذشته اتفاق افتادهاند (گذشته در گذشته). نزدیکترین معادل برای این زمان در زبان فارسی ماضی بعید است.
She is going to move to a very small town
be going to یعنی قصد انجام کاری را دارید که از قبل تصمیمش را گرفته ایدو برنامه ریزی کرده اید. Wil یعنی کاری را انجام خواهید داد . -او قصد دارد به شهری کوچک نقل مکان کند. -او می خواهد به شهری کوچک نقل مکان کند.