دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٣١٩,١٠٠
رتبه
رتبه در دیکشنری
١١
لایک
لایک
٣٢,٤٣٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٢,٥٩٨

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
١٠
رتبه
رتبه در بپرس
٤,٤٠٨
لایک
لایک
١
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١٦ ساعت پیش
دیدگاه
٠

Locksmith

تاریخ
١٧ ساعت پیش
دیدگاه
٠

to leave something behind example: I left my keys behind unfortunately

تاریخ
٢ روز پیش
دیدگاه
٠

به صورت محاوره ای خودمون: تو خماری چیزی بودن

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

زخم بستر

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

have a solid background in something دانش و تجربه بالایی در چیزی داشتن

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He's partial to sporty women with blue eyes.
دیدگاه
٠

او به زنان خوش استایل با چشمان آبی علاقه دارد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Is twenty two thousand dollars the cash price?
دیدگاه
٠

آیا بیست و دو هزار دلار قیمتشه؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
I belong to the school of thought that favors radical change.
دیدگاه
١

من موافق نظریه ای هستم که علاقه مند به تغییر رادیکال است

تاریخ
١ سال پیش
متن
A tantalising aroma of roast beef fills the air.
دیدگاه
٠

یک رایحه اشتیاق انگیز ( اشتها آور ) از گوشت گاو هوا را پر میکند

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

١ رأی
تیک ٤ پاسخ
١٥١ بازدید

معنی paid forچیه؟ معنیش یه جوری نباید باشه که مثلا سه نقطه داشته باشه.ینی مثلا "پرداختن به ..." نباشه.

٧ ماه پیش
١ رأی

بسته به معنی جمله میتونه :  ● دریافت پول برای انجام کاری ● تاوان دادن برای چیزی معنی بده

٧ ماه پیش