ترجمه‌های مریم سالک زمانی (٤٩٧)

بازدید
٢٧١
تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The incident provided the pretext for war.
دیدگاه
٠

با این رخداد، دست آویز لازم برای جنگ فراهم شد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
All members had to swear a solemn oath never to reveal the secrets of the organization.
دیدگاه
٠

سوگند رسمی از همۀ اعضا گرفته می شد تا هرگز رازهای سازمانی را افشا نکنند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
A gloomy debtor's prison was once the fate of those who could not repay their loans.
دیدگاه
٠

روزگاری بود که در آن، بدهکارانی که از عهده بازپرداخت وام هایشان بر نمی آمدند، روانۀ زندان های دلگیر می شدند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The building needs improved security and lighting.
دیدگاه
٠

روشنایی و امنیت ساختمان باید بهتر شود.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Management need to explore ways of improving office security.
دیدگاه
٠

مدیریت باید تمهیداتی را به منظور افزایش امنیت اداره، اتخاذ کند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
They enjoyed an especially benign climate.
دیدگاه
٠

آنان از آب و هوای بسیار ملایم لذت بردند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The effects of this chemical are fairly benign.
دیدگاه
٠

این ماده شیمیایی فاقد اثرات زیانبار است.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Is the growth benign or cancerous?
دیدگاه
٠

غده سرطانی است یا خوش خیم؟

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
They are normally a more benign audience.
دیدگاه
٠

آنان در حالت عادی، تماشاچیان آرام و بی آزاری هستند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
He used the Internet as a surrogate for contact with real people.
دیدگاه
٠

او اینترنت را جایگزین مراودات واقعی با افراد کرده بود.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
For some people, reading travel books is a surrogate for actual travel.
دیدگاه
٠

خواندن سفرنامه برای برخی افراد در حکم سفر واقعی است.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
William was acting as a surrogate father for his brother's son.
دیدگاه
٠

ویلیام در حق پسر برادرش، پدری می کرد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
They had obligingly reserved a room for me.
دیدگاه
٠

از سر لطف و محبت، اتاقی برایم رزرو کرده بودند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
My old aunts are very strait - laced.
دیدگاه
٠

خاله های پیر من خیلی خشکه مقدس هستند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
An estimated 1600 vessels pass through the strait annually.
دیدگاه
٠

براساس برآوردها، سالانه نزدیک به 1600 کشتی از تنگۀ مذکور عبور می کنند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
We will transit the strait at night.
دیدگاه
٠

شب هنگام از تنگه گذر خواهیم کرد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The oil terminal is in the narrow strait that separates the island from the mainland.
دیدگاه
٠

پایانۀ نفتی در تنگه باریکی قرار گرفته است که جزیره و سرزمین اصلی را از هم جدا می کند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
And those are not problems that afflict politics only.
دیدگاه
٠

این طور نیست که مسائل مذکور، فقط حوزۀ سیاست را درگیر خود سازد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Famine and war still afflict mankind.
دیدگاه
١

بشر هنوز هم گرفتار جنگ و قحطی است.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
There are two main problems which afflict people with hearing impairments.
دیدگاه
١

مبتلایان به نقص شنیداری از دو مشکل عمده رنج می برند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Don't easily arrogate to others.
دیدگاه
٠

راحت چیزی را به دیگران نسبت ندهید.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Don't arrogate evil motives to me.
دیدگاه
٠

اغراض شیطانی به من نسبت ندهید.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
I do not arrogate to myself the right to decide.
دیدگاه
١

حق تصمیم گیری را برای خود قائل نیستم .

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Don't easily arrogate evil motives to others.
دیدگاه
٠

اغراض شیطانی را به راحتی به دیگران نسبت ندهید.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The song was banned on the grounds that it might foment racial tension.
دیدگاه
٠

برای جلوگیری از دامن زدن به اختلافات نژادی، آهنگ مذکور ممنوع شد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
That's an attempt to foment discord.
دیدگاه
٠

آن اقدامی برای دامن زدن به اختلافات بود.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Their status was hereditary, land and titles being passed on from father to son.
دیدگاه
٠

منزلت اجتماعی شان ( املاک و القاب ) موروثی بود و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
I could sense the animosity between them.
دیدگاه
٠

کینه بین آنان به راحتی حس می شد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Of course we're competitive but there's no personal animosity between us.
دیدگاه
٠

ما بدون اندک خصومتی شخصی، در حال رقابت هستیم.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The girls indulged unrestrained in their grief.
دیدگاه
٠

دخترها در چنبرۀ غم و غصۀ فراوان گرفتار بودند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
There was unrestrained joy on the faces of the people.
دیدگاه
٠

شور و شعف مردم حد و حصری نداشت.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
My opinion is on the whole the same as yours.
دیدگاه
٠

روی هم رفته نظر من فرقی با نظر شما ندارد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Your bad behavior brings shame on the whole school.
دیدگاه
٠

رفتار ناپسند شما مایه شرمساری کل مدرسه است.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
When one player behaves disgracefully, it reflects on the whole team.
دیدگاه
٠

رفتار زشت یک بازیکن می تواند همه تیم را زیر سوال ببرد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
So why your sudden mania for exercise?
دیدگاه
٠

این همه عشق ناگهانی شدید به ورزش از چه روست؟

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The singer had a cult following in the 1970's.
دیدگاه
٠

این خواننده در دهۀ 1970 عشاق سینه چاک فراوانی داشت.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The young poet's language is vivid and powerful.
دیدگاه
٠

سبک گفتاری شاعر جوان، پر شور و تاثیرگذار است.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
It surprises adults that children can learn language so quickly.
دیدگاه
٠

یادگیری سریع زبان در کودکان مایۀ شگفتی بزرگسالان است.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
They include a new way of controlling waterborne diseases, and of administering drugs to people with chronic diseases.
دیدگاه
٠

آنها دربرگیرندۀ روش های جدیدی برای کنترل بیماری های ناشی از آب و دارودرمانی برای مبتلایان به بیماری های مزمن هستند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
He did it ostensibly for love, but really for money.
دیدگاه
٠

کار او به ظاهر عاشقانه اما در واقع با انگیزه های مادی همراه بود.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Ostensibly he was on a business trip, but he spent most of the time on the beach.
دیدگاه
٠

قصدش به ظاهر سفری کاری بود، ولی در واقع بیشتر در ساحل وقت گذرانی می کرد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
We'll have to be ruthless if we want to make this company more efficient.
دیدگاه
٠

کارآیی بیشتر شرکت در گروی کوشش سرسختانه ماست.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
He ran the company with ruthless efficiency.
دیدگاه
٠

او با کارایی بی وقفه ای شرکت را اداره کرد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
He has a ruthless determination to succeed.
دیدگاه
٠

او بی وقفه در پی موفقیت است.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The company is ruthless in its pursuit of profit.
دیدگاه
٠

این شرکت یکریز در پی سودآوری است.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
He is engaged in the ruthless pursuit of wealth.
دیدگاه
٠

در مورد اعمال و رفتار ruthless معنای بی وقفه و یکریز نیز میدهد. در نتیجه ترجمه مناسب به این صورت است: او لاینقطع ( یا بی وقفه و یکریز ) درگیر ثروت ان ...

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
We managed to achieve a kind of modus vivendi.
دیدگاه
٠

از پس دستیابی به نوعی توافق و تفاهم برآمدیم.