yank

/ˈjæŋk//jæŋk/

معنی: امریکایی، تشنج، ضربهناگهانی و شدید، تکان شدید و سخت، سرباز شمالی امریکا، زود کشیدن، تکان تند دادن
معانی دیگر: (عامیانه)، ناگهان کشیدن، وازدن، لاندن، کندیدن، رجوع شود به: yankee، yankee ضربه ناگهانی و شدید

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a Yankee.

جمله های نمونه

1. She gave the rope a yank.
[ترجمه گوگل]او به طناب یک قاچ داد
[ترجمه ترگمان]او طناب را کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He gave the rope a yank .
[ترجمه گوگل]طناب را یک قاچ داد
[ترجمه ترگمان]او طناب را کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Grabbing his ponytail, Shirley gave it a yank.
[ترجمه گوگل]شرلی با چنگ زدن به دم اسبی اش، دم اسبی به آن داد
[ترجمه ترگمان]شرلی موی دم اسبی او را گرفت و تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Give the door a yank and it should open.
[ترجمه Edi.nozari] درو یه تکونی بدی باز میشه
|
[ترجمه گوگل]در را یک قاچ کنید تا باز شود
[ترجمه ترگمان]در را باز کن و آن را باز کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What does a Yank know about the lower classes and peasants?
[ترجمه گوگل]یک یانک در مورد طبقات پایین و دهقانان چه می داند؟
[ترجمه ترگمان]a درباره طبقات پایین و دهقانان چه می دانند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And again the Brit blew away the Yank.
[ترجمه گوگل]و دوباره بریتانیایی یانک را منفجر کرد
[ترجمه ترگمان]و دوباره انگلیسی دست و پا را فوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yank on one filament in the web, and the other filaments had to move, too.
[ترجمه گوگل]روی یک فیلامنت در وب تاب می‌خورد و رشته‌های دیگر نیز باید حرکت می‌کردند
[ترجمه ترگمان]Yank روی یک رشته در وب، و رشته های دیگر نیز باید حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She's got that unappetizing little Yank in tow, and she's feeding him the Authorized Version.
[ترجمه گوگل]او آن یانک کوچولوی ناخوشایند را در دوش دارد و نسخه مجاز را به او می دهد
[ترجمه ترگمان]او این غذا را به سرعت به دنبال دارد و او نسخه مجاز را به او می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yank Shing's buffet is remarkable for the quality of the food.
[ترجمه گوگل]بوفه یانک شینگ از نظر کیفیت غذا قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]بوفه Yank برای کیفیت غذا قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A sudden abrupt motion, such as a yank or twist.
[ترجمه گوگل]یک حرکت ناگهانی ناگهانی، مانند انحراف یا پیچش
[ترجمه ترگمان]یک حرکت ناگهانی، مثل یک تکان یا پیچ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He can yank on the rope as a signal.
[ترجمه گوگل]او می تواند به عنوان یک سیگنال روی طناب بپیچد
[ترجمه ترگمان] اون می تونه طناب رو به عنوان علامت حرکت بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't yank at the rope. Children, it might break.
[ترجمه گوگل]به طناب خم نشوید بچه ها ممکنه بشکنه
[ترجمه ترگمان]طناب را تکان نده بچه ها، ممکنه به هم بخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Which motivates me to yank my hand back.
[ترجمه گوگل]که به من انگیزه می دهد که دستم را به عقب برگردانم
[ترجمه ترگمان]و به من انگیزه داد که دستم رو پس بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They used a giant armlike device to yank the Hubble out of its orbit and place it in the Atlantis' cargo bay.
[ترجمه گوگل]آنها از یک دستگاه بازو مانند غول پیکر برای بیرون کشیدن هابل از مدارش و قرار دادن آن در خلیج باری آتلانتیس استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک دستگاه armlike غول پیکر برای بیرون کردن هابل از مدار خود استفاده کردند و آن را در دهانه محموله آتلانتیس قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امریکایی (اسم)
yank

تشنج (اسم)
fit, tension, convulsion, hysteria, paroxysm, spasm, tenseness, tensity, tetanus, yank

ضربه ناگهانی و شدید (اسم)
whip, yank

تکان شدید و سخت (اسم)
jerk, yank

سرباز شمالی امریکا (اسم)
yankee, yank

زود کشیدن (فعل)
jerk, yank

تکان تند دادن (فعل)
jerk, yank

انگلیسی به انگلیسی

• american; native of a northern state of the u.s.a.; federal soldier in the american civil war
strong tug, drawing towards
pull with a sudden jerking motion; wrench; pull out; uproot
a yank is the same as a yankee; used showing disapproval.
if you yank something somewhere, you pull it there suddenly with a lot of force; an informal use.

پیشنهاد کاربران

۱. کندن. بیرون کشیدن . کشیدن ۲. تکان محکم
مثال:
And I remember at that moment I felt a yank at the back of my head.
و من یادم می آید که در آن لحظه من احساس یک تکان محکم در پشت سرم کردم.
و من یادم می آید که در آن لحظه من احساس کردم از پشت سر کشیده شدم.
قاپیدن
چنگ زدن
بیرون کردن
دربه در کردن
آواره کردن
یک ضربه شدید به طناب زد.
( در دنیای کامپیوتر ) کپی کردن
To pull with a jerk
با یه حرکت تند و تیز و سریع و شدید
با یه تکان ناگهانی
کشیدن
Yank something out
با یه حرکت شدید به طرف ( بیرون از جایی ) کشیدن
Yank = Yankee = آمریکایی
معنی دوم yank میشه وحشیانه کشیدن چیزی به یکطرف
To pull violently
با yuck اشتباه نشه اون میشه اخ یا اوق

بپرس