پاچه

/pACe/

معنی انگلیسی:
trotters, trotter, (sheeps) trotters, knuckle

لغت نامه دهخدا

پاچه. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) ( از: پا، رِجل + چه ، ادات تصغیر ) پای از زانو تا بسرپنجه. کُراع. پایچه. ( مهذب الاسماء ). || پای خرد :
زهر دارد در درون در پاچه مار
گرچه دارد از برون نقش و نگار.
شیخ بهائی ( نان و حلوا چ سنگی ص 17 )
|| قسمت سفلای پای گوسفند و گاو که از زانو شروع و بسر سُم ختم شود. ساق گوسفند و گاو و مانند آن. ساق : ساق البقر؛ پاچه گاو. ( ریاض الادویة ) :
بسان پاچه گاوی که از موی
برون آرد ورا شاگرد رَوّاس.
سوزنی.
|| طعامی که از پاچه گوسفند سازند :
بامدادان چو ترید کدک و پاچه زنند
میبرند از پی آن کله و کیپا در کار.
بسحاق اطعمه.
روغنی کز پاچه گرد آورد پیر کله پز
کفچه کفچه بر ترید شیردان خواهم فشاند.
بسحاق اطعمه.
|| یکی از دو پای شلوار :
از پاچه ٔازار من امروز خلق را
بوی وزارت آید و هستم بزرگوار.
سوزنی.
چو نشناسند پا را زآستین هم
رموز پاچه تنبان چه دانند.
نظام قاری ( دیوان البسه ).
|| لبه تحتانی شلوار.
- پاچه کسی را گرفتن ؛ گزیدن سگ و جز آن پاچه کسی را. بی مقدمه و آگاهی کسی را مورد عتاب یا آزار قرار دادن.
ترکیب ها:
- پاچه گیر. پاچه ورمالیده. دست پاچه. کوتاه پاچه. رجوع به این ترکیب ها شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پای کوچک پای خرد. ۲ - از زانو تا سر پنج. پاکراع پایچه. ۳ - از زانو تا سر سم پای گوسفند و گاو پاچ. گاو پاچ. گوسفند . ۴ - خوراکی که از پاچه درست کنند . ۵- یکی از دو پای شلوار . ۶- لب. پایینی شلوار . یا پاچ. کسی را گرفتن . بی جهت کسی را آزردن بی مقدمه کسی را مورد عتاب قرار دادن . یا کیک در پاچه ( پاژه ) افکندن.مضطرب و ناراحت کردن کسی را
پای از زانو تا بسر پنجه کراع

فرهنگ معین

(چِ ) (اِمصغ . ) ۱ - ساق پا. ۲ - از زانو تا سر سم پای گوسفند و گاو. ۳ - خوراکی که از دست و پای گوسفند درست کنند. ۴ - یکی از دو لنگة شلوار. ۵ - لبة پایینی شلوار. ، ~ کسی را گرفتن بی جهت کسی را آزار دادن .

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) پای انسان یا گوسفند از زانو تا کف پا.
۲. پای پخته شدۀ گوسفند، بز، یا گاو که لزج و مولد خون است و برای اشخاص کم بنیه، لاغر، و مبتلایان به امراض ریه نافع است.
۳. قسمت پایین شلوار.

گویش مازنی

/paachche/ پا - بخش پایینی شلوار ۳پاچه ی شلوار

واژه نامه بختیاریکا

دَرِپا؛ زیر دست

مترادف ها

foot (اسم)
پا، دامنه، فوت، قدم، پاچه، هجای شعری

leg (اسم)
پا، قسمت، پایه، بخش، ساق پا، ساق، مرحله، پاچه، ران

trotter (اسم)
پاچه، اسب یورتمه رو، یورتمه ران، شخص چابک و پرکار

فارسی به عربی

ساق , قدم

پیشنهاد کاربران

پاچه گوسفند shank
پاچه بز cannon
پا چه ( کوچک )
پای کوچک
اشاره به اندام تناسلی دارد.

بپرس