bless

/ˈbles//bles/

معنی: مبارک خواندن، برکت دادن، دعا کردن، تقدیس کردن، خوشبخت کردن
معانی دیگر: (با نشان یا ورد یا دعا) تقدیس کردن، مقدس خواندن، آمرزیدن، وخشودن، طلب سعادت و آمرزش کردن، دعای خیر کردن، طلب مغفرت کردن، تبرک کردن، موهبت داشتن یا دادن، اعطا کردن، بخشیدن، سرفراز و شاد کردن، مستفیض کردن، فیض دادن، با ادای نشان صلیب برکت دادن و طلب سعادت و آمرزش کردن، (مهجور - فقط در دعا) حفظ کردن از بلا و مصیبت، مبارک و میمون کردن، آفرینگان کردن، نعمت دادن، باعلامت صلیب کسی را برکت دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: blesses, blessing, blessed, blest
(1) تعریف: to make holy by religious ritual; sanctify.
مترادف: consecrate, hallow, sanctify
متضاد: desecrate
مشابه: anoint, dedicate

- The priest blessed the marriage.
[ترجمه فرشته] کشیش ازدواج را متبرک کرد.
|
[ترجمه M.R.Z] کشیش ازدواج کردن را مقدس ( خوب، با برکت ) خواند
|
[ترجمه گوگل] کشیش ازدواج را برکت داد
[ترجمه ترگمان] کشیش ازدواج را تبرک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to make the sign of the cross upon or over.
مترادف: cross

- He entered the church and blessed himself.
[ترجمه محمد سعید] او وارد کلیسا شد و خودش را متبرک کرد
|
[ترجمه گوگل] او وارد کلیسا شد و خود را برکت داد
[ترجمه ترگمان] وارد کلیسا شد و خود را تبرک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to ask for divine favor for.
متضاد: curse
مشابه: favor, guard, protect

- The priest blessed the congregation.
[ترجمه گوگل] کشیش جماعت را برکت داد
[ترجمه ترگمان] کشیش کلیسا را متبرک ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to regard as sacred; glorify.
مترادف: exalt, glorify, hallow, praise, revere, venerate
مشابه: beatify, canonize, extol

- They bless the day that the liberators came to rescue them.
[ترجمه گوگل] آنها روزی را که آزادگان برای نجات آنها آمدند، مبارک می کنند
[ترجمه ترگمان] آن ها روزی را که نجات دهندگان برای نجات آن ها آمده بودند، حفظ کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: to confer something good upon.
مترادف: endow, gift, grace
مشابه: favor, honor

- She is blessed with musical talent.
[ترجمه M.R.Z] او با استعداد موسیقی تقدیس ( بیش از حد تحسین ) شده
|
[ترجمه کیان] آن خانم سعادت استعداد موسیقی را دارد.
|
[ترجمه کیان] به او موهبت استعداد موسیقی داده شده است.
|
[ترجمه گوگل] او دارای استعداد موسیقی است
[ترجمه ترگمان] او با استعداد موسیقی تقدیس شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. bless me, what beautiful children you have!
خدا را شکر چه بچه های خوبی داری !

2. bless my soul, what food!
خدا برکت بده،چه خوراک هایی !

3. bless your little heart!
خدا عمرت بده !

4. bless me (or you, him, etc. )
اظهاری که نشان تعجب یا تعرض یا خوشی است

5. bless my soul
اظهاری که بیشتر نشان شگفتی است

6. we bless his holy name
نام مقدس او را ستایش می کنیم !

7. god bless you!
خدا تو را برکت بدهد!،خدا عمرت بده !

8. let us bless the lord!
خداوند را تقدیس کنیم.

9. may god bless you
خدا خیرت بده !،عافیت باشد!،خدا تو را برکت بدهد!

10. He's always willing to help. Bless him!
[ترجمه ترنم] او همیشه تمایل به کمک کردن دارد! خدا خیرش دهد!
|
[ترجمه گوگل]او همیشه مایل به کمک است آفرین بر او!
[ترجمه ترگمان]اون همیشه دوست داره کمک کنه خدا حفظش کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. God bless and thank you all so much.
[ترجمه گوگل]خداوند همه شما را بیامرزد و سپاسگزارم
[ترجمه ترگمان]خداوند به شما برکت دهد و از شما تشکر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bless the name of the Lord!
[ترجمه گوگل]برکت نام خداوند!
[ترجمه ترگمان]خدا به نام خدا رحم کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Lord bless thee and keep thee.
[ترجمه گوگل]خداوند تو را برکت دهد و تو را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]خدا به تو برکت بدهد و تو را نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You've bought me a present? Bless you!
[ترجمه گوگل]برای من هدیه خریدی؟ به تو برکت دهد!
[ترجمه ترگمان]هدیه برایم خریدید؟ خدا حفظت کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sarah, bless her, had made a cup of tea.
[ترجمه گوگل]سارا، خدا رحمتش کند، یک فنجان چای درست کرده بود
[ترجمه ترگمان]سارا، خدا را شکر، یک فنجان چای درست کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Bless the name of the lord!
[ترجمه گوگل]نام آقا را مبارک!
[ترجمه ترگمان]خدا به نام خداوند رحم کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مبارک خواندن (فعل)
beatify, bless

برکت دادن (فعل)
bless, sain

دعا کردن (فعل)
pray, bless

تقدیس کردن (فعل)
consecrate, celebrate, bless, sain, edify, hallow, enshrine, sanctify

خوشبخت کردن (فعل)
bless, felicitate

انگلیسی به انگلیسی

• bestow good, give favor; sanctify, make holy
when a priest blesses people or things, he asks for god's favour and protection for them.
if someone is blessed with a particular good quality or skill, they have it.
see also blessed, blessing.
when people say god bless or bless you to someone, they are expressing their affection, thanks, or good wishes.
you can say bless you to someone who has just sneezed.

پیشنهاد کاربران

اکثر معنی ها درست است ولی یک معنی دیگه اش هم خوشبخت است
Appreciate the life you are living right now and how blessed you are to still be alive today
قدر زندگی که الان دارید را بدانید و چقدر خوشبخت هستید که امروز هم زنده هستید ( تکه ای از کتاب staying strong: 365 days of year )
Bless you: خدا خیرت بده، برکت بده یا حتی موقع عطسه برای عافیت گفتن استفاده میشه
گرامی داشتن.
رضایت دادن
مثال:
She said she wouldn't bless our marriage
اون گفت که به ازدواج ما رضایت نمیده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : bless
✅️ اسم ( noun ) : blessing / blessedness
✅️ صفت ( adjective ) : blessed
✅️ قید ( adverb ) : blessedly
✅ صوت ( exclamation ) : bless
لطف و مرحمت کردن
عنایت کردن
وقتی در جواب کمک یا کار خوبی که برای کسی انجام میدید بهتون بگن bless یا bless you منظور همون خداخیرت بده ی خودمونه
خداحفظش کنه
فَرخیدن.
( برای کشورها ) پشت و پناه بودن
God Bless America
خداوند پشت و پناه آمریکا باشد.
این واژه فعل هستش، نه اسم، معمولا میگن:
God bless him: یعنی خدا نگهش داره، خدا به همراهش، خدا رحمتش کنه ) اگر مرده باشه
یا اینکه در ازای لطفی که دیگران به شما میکنن میگید bless you:
یعنی خدا خیرت بده، پیر شی ننههههههه
متبرّک کردن
may their memory be a blessing
یاد و خاطره آن ها گرامی باد ( در مورد اموات و درگذشتگان )
اگر در آخر جمله بیاد یه واژه ایه که برای ابراز تاسف یا ابراز علاقه بکار میره و میشه اونو "خدایا" ترجمه کرد.
!Look at that little boy trying to help! Bless
اون پسر کوچولو رو نگاه کنید داره سعی مکنه کمک کنه! وای!
!Was she crying? Ah, bless
داشت گریه میکرد؟ آه، خدایا
عافیت باشه، مبارک
Commonly used it by 'bad boys' or 'gangsters'. 'Bless' has many meanings with different people and different conversations.
'It's bless' usually means 'aw it's ok'.
رحمت کردن ، مورد رحمت قرار گرفتن ، مورد رحمت قرار دادن
تمعید داده شده
عافیت باشه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس